یادگار شهدا

یادگار شهدا

شهدا زنده اند ، آنها با ما هستند
یادگار شهدا

یادگار شهدا

شهدا زنده اند ، آنها با ما هستند

شهید رضا پناهی

شهید رضا پناهی سال ۱۳۴۹ بود که در کرج به دنیا آمد. در خانواده‌ای مذهبی؛ اما بیشتر از ۱۲ سال نتوانست سنگینی تن کوچکش را بر روح بزرگش تحمل کند و به اصرار، پدر و مادر خود را راضی کرد تا سرانجام در دوازدهمین سال زندگی‌اش ابدی شود. وصیت نامه‌اش را قبل از اعزام مخفیانه در نواری ضبط کرد و در گوشه‌ای پنهان؛ که بعد از شهادتش به دست خانواده‌اش رسید

 

وصیت نامه شهید ۱۲ ساله رضا پناهی

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم


مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ

وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیتُه وَ مَن عَلی دِیتُه وَ اَنَا دِیتُه؛

 

هرکس من را طلب می‌کند می‌یابد مرا، و کسی که مرا یافت، می‌شناسد مرا، و کسی که من را دوست داشت، عاشق من می‌شود و کسی که عاشق من می‌شود، من عاشق او می‌شوم و کسی که من عاشق او بشوم، او را می‌کشم و کسی که من او را بکشم، خون‌بهایش بر من واجب است، پس خون‌بهای او من هستم.

 

هدف من از رفتن به جبهه این است که:

 

اولاً به ندای «هل من ناصر ینصرنی» لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم %


مدرسه شاهد شهید رضا پناهی

گردآورنده:علیرضا نریمانی

سردار شهید عباس ورامینی

به نام حق

سردار شهید عباس(محمد)ورامینی

عباس پنجم بهمن ماه 1333 دیده به جهان گشود . وی از دوران کودکی شاد و بانشاط بود. وی بچه ای مذهبی و فعال و زرنگ بود.

در دوران نوجوانی ، در ایام محرم ، دوستان و همسالان خود را در محل جمع کرده و هیئت تشکیل میداد. عباس پس از گرفتن مدرک دیپلم ، به سربازی رفت و پس از گذرانیدن دوره سربازی ، در کنکور شرکت کرد و در دانشگاه در رشته "تربیت کودک" پذیرفته شد.همزمان با تحصیل به پرورشگاه می رفت و همچون پدری به کودکان بی سرپرست خدمت میکرد. در 13 آبان ماه 1358 که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ، سفارت آمریکا را تسخیر کردند ، عباس نخستین کسی بود که وارد لانه جاسوسی شد. یک سال در انجا فعالیت کرد بعد از مدتی "وی به عضویت سپاه پاسداران درآمد ودرمرکز آموزش سپاه منطقه 10 به فعالیت پرداخت. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه شتافت.

در عملیات "بیت المقدس" فرمانده یکی از گردانهای تیپ حضرت رسو(ص) بود. درآن عملیات از ناحیه صورت مجروح شد و مدتی در بیمارستان بستری شد. شهید ورامینی فردی شجاع ، با ایمان و خوش خلق بود.

نمازش را اول وقت میخواند ، در امر به معروف و نهی از منکر خیلی جدی بود و با قران انس داشت. شهید ورامینی پس از بازگشت از مکه عازم جبهه شد و پس از مدت کوتاهی ، در عملیات "والفجر4" در پنجوین بر اثر اصابت ترکش خمپاره در نیمه شب دوشنبه 28 آبان ماه 1362 به آرزوی دیرین خود رسید و شهد شهادت را نوشید.





مدرسه شاهد شهید رضا پناهی

گردآورنده:علیرضا نریمانی

شهید مشاءالله لطفی سیرایی

شهید مشاالله لطفی سیرایی

او در سال 1345 ،در روستای سیرا واقع در 35 کیلومتری کرج چشم به جهان گشود.دوران تحصیلی ابتدای و راهنمایی را همانجا سپری نمود و سپس به علت نبودن امکانات آموزشی ، برای ادامه تحصیل نزد برادرش که در شهرستان نوشهر بود ، هجرت نمود . بازگشت او به کرج مصادف بود با تشکیل بسیج سپاه پاسداران در منطقه و به همین خاطر او در بسیج نمود و مشغول فعالیت گشت . صبحها به تحصیل می پرداخت و بعد از ظهر ها در بسیج محل خود که در 25 کیلومتری کرج بود ، به حفاظت از دستاوردهای انقلاب می پرداخت.

پس از مدتی مشاءالله جهت گذراندن یک دوره آموزشی به اصفهان و از آ نجا به طور داوطلب بدون گذراندن دوره لازم به اهواز و دارخوین رفت . سر انجام در اولین حملات طریق القدس که برای فتح بستان صورت گرفت ، در تاریخ 1361/9/8 به درجه شهادت نائل آمد.

 روحش شاد و یادش گرامی


بخشی از وصیتنامه شهید 


بسمه تعالی

به نام او که همه چیزم از اوست . به نام او که زندگیم در جهت اوست .به نام او که زنده به اویم . به نام که از اویم . شدنم در جهت اوست . بودنم و رفتنم برای اوست . معشوقم اوست . معبودم اوست . مقصودم اوست . مرادم اوست . امیدم اوست .

احساس میکنم ، با قلبم ، با ذره ذره وجودم ، با تمام سلول هایم احساس میکنم اما بیانش نتوان کرد. ای همه چیزم ، به یادت هستم ، به یادم باش که بی تو هیچ و پوچ خواهم بود.

ولا تسحبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندر بهم یرزقون

مقام شهید را کسی میتواند درک کند که خود آن طرف آن راه ، لا اقل برایش روشن شده باشد. تا آنگونه که شایسته یک شهید است ، بگوید.ولی من نسبت به بینش خودم یک نوع تشبیه جدید و نویی نسبت به خودم دارم . به من نظر من شهادت مقدمه بی نهایت راهی است برای رسیدن به یک بی نهایت . راه دیگر چرا ؟ چون همه میدانیم مقام رفیع شهادت آنچنان که زبانزد همگان است ، یک مطلب ساده نیست . مقام پر ارج و بالاست و ارزش عمق آن برای هیچکس روشن نیست. پس اینکه میگویم شهید مقدمه یک بی نهایت راه است ، مطلب عمیقی است که رسیدن به آن برای همگان مقدور نیست . شهید از بدن و جامه خویش روح و اندیشه و حق سرشتی و پاک باختگی ، کسب شرافت کرده است و بدن او یک جسد است. یعنی حکم روح بر بدن او جاری شده است و از هرگونه زشتی و ناپاکی مبراست. حکم شهید یک حکم نورانی و مقدس است. 

  مسائل دیگری که میتوان در مورد شهید گفت ، جهاد با مسئولیت شهید است ، شفاعت شهید است ، حتی گریه بر شهید است و سر انجام جاودانگی شهید است.

من به عنوان یک وصیت باید بگویم وحدت کلمه را حفظ کنید. زیرا بدون وحدت ، ادامه انقلاب میسر نیست . دوستان و آشنایان! نصیحت من به شما این است که حتی یک لحظه امام را تنها نگذارید.همیشه سعی کنید یک کار کوچک را فقط برای رضای خدا انجام دهید. اسلام دین جاودانی و دین ابدی است.

     در شهادتم هیچکس گریه نکند تا عمر دارید به جان این مرد بزرگ و بت شکن تاریخ ، به این ابراهیم زمان دعا کنید. موفقیت شما را از درگاه خدای بزرگ خواستارم.


والسلام


مدرسه شاهد شهید رضا پناهی

گردآورنده:علیرضا نریمانی